شعرایران آزاد



آزادی اگر پرنده‌ای در قفس است
جان‌های ما، شکسته‌اش در نفس است
هر واژه‌ام فریادی از دردِ زنجیر
هر بیت من حماسه‌ای بی‌هراس است

خورشید حق پشت ابر نمی‌ماند
شب می‌گریزد، صبح می‌خواند
ایران اگر زخمی است، خسته نمی‌شود
دل‌های عاشق بسته نمی‌شود

آزادی ما رویای بیداری‌ست
در هر نگاه صد فریاد جاری‌ست
ای وطنم، روز تو روشن شود
این خاک دوباره گلشن شود


شاعر : ناشناس 

نظرات