به لب حدیث صدق و به دل هراس نیرنگ
به چهره نور، ولی در دل شب است و فرسنگ
کلام از عدل گوید، ولی عمل چه کند؟
که زیر پرده پنهان، هزار حیله و نیرنگ
ردای زهد پوشد، ولی دلش زخمیست
ز خشم و حرص و کین، بیامان، چو شعلهی جنگ
میان ما و او، فاصله چو کوه بلند
ز ما نگوید او، جز به وقت نیرنگ
شاعر : ناشناس
نظرات
ارسال یک نظر